جدول جو
جدول جو

معنی مسخر کردن

مسخر کردن
تسخیر کردن، به تصرف درآوردن، تصرف کردن، مسخر ساختن، گشودن، به تسخیر خود درآوردن، مسخر گرداندن، مسخر گردانیدن، تحت انقیادخود درآوردن، مطیع کردن، فرمان بردار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد