جدول جو
جدول جو

معنی مستور

مستور
پنهان، پوشیده، مختفی، مخفی، مستتر، مکتوم، مکنون، ملبس، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهفته، محجوب، مقنع، پرده نشین، مستوره، پاکدامن، عفیف، نقابدار
متضاد: پیدا، نامستور
فرهنگ واژه مترادف متضاد