جدول جو
جدول جو

معنی مستخدم

مستخدم
اداری، عضو، کادر، کارمند، مامور، بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، غلام، گماشته، نوکر
متضاد: رئیس، کارفرما
فرهنگ واژه مترادف متضاد