معنی مستحضر کردن مستحضر کردن آگاه کردن، اطلاع دادن، خبردار کردن، مطلع ساختن، واقف ساختنمتضاد: غافل کردن، بی خبرگذاشتن فرهنگ واژه مترادف متضاد