جدول جو
جدول جو

معنی مستاصل کردن

مستاصل کردن
درمانده کردن، ناتوان کردن، به استیصال کشاندن، عاجز کردن، بیچاره کردن، نابود کردن، ریشه کن کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد