معنی مزاحم شدن مزاحم شدن زحمت دادن، مصدع شدن، موجبات زحمت فراهم کردن، زحمت افزا شدن، اذیت کردن، دردسر دادن، مایه زحمت شدن، تصدیع دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد