معنی مرسوم مرسوم باب، رایج، عرفی، متداول، متعارف، مد، معمولی، معمول، مقرر، آیین، رسومات، رسم، سنت، جیره، مواجبمتضاد: نامتداول فرهنگ واژه مترادف متضاد