معنی محیل محیل پرحیله، حیله پرداز، حقه باز، حیله گر، دغا، دغل، رند، زیرک، شیاد، شیطان، فریب کار، فریبنده، محتال، مزور، مکار، ناقلامتضاد: ساده، باهوش، براتکش، حواله گر فرهنگ واژه مترادف متضاد