معنی محکوم شدن محکوم شدن بزه کار شناخته شدن، داد باختن، دادباخته شدن، محکوم گشتن، مقصر شناخته شدن، مغلوب شدنمتضاد: حاکم شدن، مقهور شدنمتضاد: پیروز شدن، مجبور شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد