معنی محشور
محشور
جلیس، قرین، مانوس، مصاحب، معاشر، مقترن، مقرب، ندیم، هم نشین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
⚡ جستجوی واژه " محشور " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...