جدول جو
جدول جو

معنی محسوس

محسوس
آشکار، ظاهر، عیان، مرئی، مشهود، ملموس، نمایان، هویدا، حس شده، احساس شده، ادراک شده
متضاد: نامحسوس
فرهنگ واژه مترادف متضاد