جدول جو
جدول جو

معنی محاکمه کردن

محاکمه کردن
دادگاهی کردن، رسیدگی کردن (به اتهام) ، دادرسی کردن، استنطاق کردن، به استنطاق کشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد