جدول جو
جدول جو

معنی متقاعد

متقاعد
بازنشسته، خانه نشین، وظیفه بگیر، وظیفه خور
متضاد: شاغل، نامتقاعد، راضی، قانع، مجاب
متضاد: ناراضی
فرهنگ واژه مترادف متضاد