معنی متزلزل متزلزل سست، نااستوار، ناپایدارمتضاد: استوار، لرزان، لرزندهمتضاد: مستحکو، قویم، دودل، متردد، مرددمتضاد: مصمم فرهنگ واژه مترادف متضاد