جدول جو
جدول جو

معنی متردد شدن

متردد شدن
شک بردن، شک کردن، دودل شدن، تردید کردن
متضاد: متقین شدن، یقین کردن، مطمئن شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد