معنی متخلخل متخلخل دارای خلل وفرج، پرمنفذ، خلل وفرج دار، سوراخ سوراخ، مشبک، منفذدارمتضاد: متراکم، متکاثف، فشرده، پرچگالی، پرتکاثف فرهنگ واژه مترادف متضاد