جدول جو
جدول جو

معنی مایه گذاشتن

مایه گذاشتن
وقت صرف کردن، وقت گذاشتن، هزینه کردن، نیرو گذاشتن، انرژی صرف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد