جدول جو
جدول جو

معنی مالش

مالش
مشت ومال، ماساژ، اصطکاک، سایش، تماس، کوفتگی، مجازات، کیفر، گوشمالی
متضاد: نوازش
فرهنگ واژه مترادف متضاد