معنی مات شدن مات شدن مبهوت شدن، بهت زده شدن، متحیر شدن، شهمات شدن، باختن (در بازی شطرنج)متضاد: بردن، تیره شدن، تار شدنمتضاد: روشن شدن، کدر شدن، ناشفاف شدنمتضاد: شفاف شدن فرهنگ واژه مترادف متضاد