جدول جو
جدول جو

معنی کشیدن

کشیدن
رسم کردن، نقاشی کردن، امتداددادن، کشش، تحمل کردن، متحمل شدن، پیمودن، توزین کردن، وزن کردن، دود کردن، بردن، حمل کردن، آشامیدن، نوشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد