معنی کار کار پیشه، حرفه، شغل، کسب، مشغله، نقش، وظیفه، منصب، عمل، فعل، کردار، امر، ماجرا، ساخت، صناعت، تقدیر، سرنوشت، مرگ، اتفاق، پیشامد، حادثه، ماوقع، مساله، موضوع، اثر، هنر جنگ، کارزار، کشت وکار 31 کاسبی فرهنگ واژه مترادف متضاد