معنی قلع
قلع
اخراج، تباهی، ریشه کن کردن، سرکوبی، سرنگونی، عزل، کندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
⚡ جستجوی واژه " قلع " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...