جدول جو
جدول جو

معنی غلام

غلام
جوان، طفل، فرزند، بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، زرخرید، عبد، مستخدم، مملوک، نوکر، غلمان
متضاد: ارباب
فرهنگ واژه مترادف متضاد