جدول جو
جدول جو

معنی غریب

غریب
بیگانه، غریبه، ناآشنا، ناشناخته، ناشناس، بیکس، فقیر، نامحرم، اجنبی، خارجی، بدیع، حیرت انگیز، شگفت، شگفت آور، عجیب، غیرعادی، طرفه، طریف، نو، دورازوطن، دورافتاده
متضاد: آشنا، خویش
فرهنگ واژه مترادف متضاد