جدول جو
جدول جو

معنی طلاق گرفتن

طلاق گرفتن
جدا شدن، مطلقه شدن
متضاد: طلاق دادن، ازدواج کردن، فسخ عقد کردن (از سوی زن)
متضاد: عقد بستن، عقد کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد