جدول جو
جدول جو

معنی طعن کردن

طعن کردن
سرزنش کردن، عیب کردن، شماتت کردن، بد گفتن، ملامت کردن
متضاد: ستایش کردن، ستودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد