معنی شبیه شبیه تالی، جور، عوض، قبیل، قرین، کفو، ماننده، مانسته، مانند، متشابه، متماثل، مثل، مشابه، نظیر، نمونه، هماننده، همانند، همسان، تعزیه، نمایشمتضاد: متضاد، مختلف فرهنگ واژه مترادف متضاد