جدول جو
جدول جو

معنی سست کردن

سست کردن
آهسته کردن، کند کردن، ضعیف کردن، ناتوان کردن، دچار رخوت شدن، بی حال کردن، متزلزل کردن، فتور کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد