جدول جو
جدول جو

معنی سرگشته

سرگشته
دربه در، آواره، سرگردان، حایر، حیران، حیرت زده، دودل، گیج، متحیر، هاج وواج، درمانده، فرومانده، بیچاره، مستاصل، شوریده، شیدا، آشفته، آسیمه دل، عاشق، مضطرب، سراسیمه، آسیمه سر، هراسان، واخورده
فرهنگ واژه مترادف متضاد