معنی سررشته سررشته آشنایی، آگاهی، اطلاع، تجربه، شگرد، شیوه، مهارت، سرنخ، راه کار، دفتر حساب، گزارش، یادداشت، نوشته، زمام، مهار، اختیار فرهنگ واژه مترادف متضاد