جدول جو
جدول جو

معنی سردرهوا

سردرهوا
سربه هوا، بازیگوش، بی دقت، بی مبالات، لاقید
متضاد: مراقب، بوالهوس، هوسباز، خیالباف، آشفته، سرگردان
فرهنگ واژه مترادف متضاد