معنی سربه زیر سربه زیر خجالتی، خجل، سرافکنده، شرمسار، محجوبمتضاد: گستاخ، سربه راه، سردرپیش، مطیع، رام، فرمانبردارمتضاد: سرکش، نافرمان فرهنگ واژه مترادف متضاد