معنی سخت کردن سخت کردن دشوار کردن، پیچیده کردن، مشکل کردن، صعب کردنمتضاد: آسان کردن، سهل کردن، محکم کردن، استوار کردن، سفت کردن، محکم بستنمتضاد: سست کردن، سست بستن فرهنگ واژه مترادف متضاد