معنی سایه افکندن سایه افکندن سایه کردن، سایه گستردن، سایه انداختن، مستولی شدن، چیره شدن، حکم فرما شدن، التفات کردن، توجه کردن، عنایت کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد