معنی سازگاری داشتن سازگاری داشتن هم آهنگی داشتن، سازگاری داشتن، موافق بودنمتضاد: ناهم آهنگ بودن، هم دل بودن، مماشات کردن، سازش کردن، توافق داشتنمتضاد: ناسازگاری داشتن، تناسب داشتن، هم خوانی داشتنمتضاد: نامتناسب بودن فرهنگ واژه مترادف متضاد