جدول جو
جدول جو

معنی زبان آور

زبان آور
بلیغ، تیززبان، خوش صحبت، خوش کلام، رسا، سخن گزار، سخنور، شاعر، فصیح، ناطق، نطاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد