جدول جو
جدول جو

معنی داد

داد
انصاف، دهش، عدالت، عدل، قسط، معدلت، نصفت، جار، جیغ، عربده، غریو، فریاد، فغان، هیاهو، بخشیدن، دادن، عطا کردن
متضاد: بیداد، ستاندن، ستدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد