جدول جو
جدول جو

معنی خیمه زدن

خیمه زدن
اردو زدن، خیمه برپا کردن، استقرار یافتن، جا گرفتن، فرود آمدن، مستقر شدن، مقیم شدن، منزل کردن، خیمه کشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد