معنی خوش گذران خوش گذران شادخوار، نوش خوار، عشرت طلب، عشرت جو، عیاش، عیش طلب، کام جو، کام طلب، لذت جو، عیش مشربمتضاد: محنت کش، تن آسا، تن پرور فرهنگ واژه مترادف متضاد