جدول جو
جدول جو

معنی خوش برخورد

خوش برخورد
خلیق، مردمدار، خوش گفتار
متضاد: بدبرخورد، خوش محضر، خوش معاشرت، نیک محضر، معاشرتی
متضاد: بدمحضر، بدمعاشرت
فرهنگ واژه مترادف متضاد