معنی خلال خلال اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام، تباهی ها، فسادها، خصایل، خصلت ها، خوی ها، منش ها، تکه چوب نازک، بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاک کن فرهنگ واژه مترادف متضاد