معنی خاک سار خاکسار خاک سار خاکسار افتاده، خاشع، خاکی، درویش، فروتن، متواضعمتضاد: مغرور، بی قدر، پست، خوار، ذلیل، خاکسان، خاک نهاد، خاک نشین، خاکسترنشین، فانی فرهنگ واژه مترادف متضاد