جدول جو
جدول جو

معنی حیه

حیه
افعی، مار
متضاد: عقرب، رتیل، کژدم، زنده، جاندار
متضاد: بی جان، پویا، پرتلاش، استوار، قوی، محکم
فرهنگ واژه مترادف متضاد