جدول جو
جدول جو

معنی حلال کردن

حلال کردن
جایزشمردن، مباح کردن، بخشودن، عفو کردن، درگذشتن، ذبح شرعی کردن، روا دانستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد