جدول جو
جدول جو

معنی حل کردن

حل کردن
به جواب رسیدن، پاسخ پیدا کردن، راه حل یافتن، گشودن، به صورت محلول درآوردن، فیصله دادن (ماجرا، دعوا) ، رفع کردن، برطرف کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد