معنی حق نشناس حق نشناس بی سپاس، حق ناشناس، قدرناشناس، کفور، ناسپاس، نمک بحرام، نمک نشناسمتضاد: حق شناس، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر فرهنگ واژه مترادف متضاد