معنی حرف زدن حرف زدن تکلم کردن، سخن گفتن، گفتگو کردن، اختلاط کردن، گپ زدنمتضاد: گوش دادن، استماع کردن، سخن رانی کردن، صحبت کردنمتضاد: مستمع بودن، بروزدادن، اعتراف کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد