معنی حادثه جو حادثه جو غوغاطلب، فتنه جو، ماجراجو، ماجراطلب، واقعه طلب، غوغایی، فتنه انگیز، مخاطره جو، مخاطره طلبمتضاد: سلیم، سلیم النفس، مصلح، مصلحت جو، آرامش طلب فرهنگ واژه مترادف متضاد