معنی چین خوردن چین خوردن تا خوردن، چین افتادن، چروک شدن، چین برداشتن، شکنج گرفتن، چین دار شدن، پرچین شدن، شکنج یافتن، گسل زدایی فرهنگ واژه مترادف متضاد