جدول جو
جدول جو

معنی چرخیدن

چرخیدن
حرکت دورانی داشتن، چرخ خوردن، چرخ زدن، دور خودگردیدن، گردیدن، گشتن، پیچیدن، اداره شدن، پرسه زدن، این سو و آن سو رفتن، جریان داشتن، تکرار شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد